سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و از سخنان آن حضرت است ، چون کسى از او پرسید : « رفتن ما به شام به قضا و قدر خدا بود ؟ » پس از گفتار دراز ، و این گزیده آن است : ] واى بر تو شاید قضاء لازم و قدر حتم را گمان کرده‏اى ، اگر چنین باشد پاداش و کیفر باطل بود ، و نوید و تهدید عاطل . خداى سبحان بندگان خود را امر فرمود و در آنچه بدان مأمورند داراى اختیارند ، و نهى نمود تا بترسند و دست باز دارند . آنچه تکلیف کرد آسان است نه دشوار و پاداش او بر کردار اندک ، بسیار . نافرمانیش نکنند از آنکه بر او چیرند ، و فرمانش نبرند از آن رو که ناگزیرند . پیامبران را به بازیچه نفرستاد ، و کتاب را براى بندگان بیهوده نازل نفرمود و آسمان‏ها و زمین و آنچه میان این دو است به باطل خلق ننمود . « این گمان کسانى است که کافر شدند . واى بر آنان که کافر شدند از آتش . » [نهج البلاغه]

شبی خواب دیدم . خواب دیدم درطول ساحل با پروردگارم قدم میزنم.

سراسر آسمان صحنه هایی از زندگی ام را نشان میداد.برای هر صحنه ،به دو ردیف رد پا روی شن توجه کردم . یکی به من تعلق داشت ودیگری به خداوند.

وقتی آخرین صحنه در مقابلم نمایان شد،باز به رد پاها نگریستم.فقط یک ردیف رد پا باقی مانده بود.

همچنین متوجه شدم که این در بدترین واندوه بارترین اوقات زندگی ام اتفاق افتاده بود .مضطرب شدم واز پروردگار پرسیدم:

پروردگارا،تو گفتی که از هنگامی که من تصمیم گرفتم از تو پیروی کنم ،تو تمام راه را با من گام خواهی برداشت،اما من متوجه شدم که در طی سخت ترین اوقات زندگی ام فقط یک رد پا وجود دارد،نمی فهمم چرا،وقتی به تو بیشتر احتیاج داشتم ،تو مرا ترک کردی ؟؟؟

پروردگار پاسخ داد:فرزند عزیزم ،من تو را دوست دارم وهرگز رهایت نمی کنم.

در دوران آزمون ورنج تو ،وقتی فقط یک ردیف رد پا می بینی زمانی است که من تو را در آغوشم می بردم